مقاله ی اول : چگونه زنان را عاشق خود کنیم؟
مردان از مریخ و زنان از ونوس آمدهاند
این درست است که مردان و زنان با یکدیگر تفاوت دارند، اما اشتباه نویسندهی کتاب این بود که فقط مردان و زنان را از هم متفاوت میدانست. جملات او با این عبارات شروع میشدند: «همهی مردان …» و «همهی زنان …». چه کسی گفته است که همهی مردان یکسان هستند؟ به همین ترتیب هیچ دو زنی هم شبیه یکدیگر نیستند. همهی انسانها منحصربهفردند و بنابراین عشق و نفرت، امیدها و رؤیاها در هریک از آنها با دیگری متفاوت است. همین تمایز سبب میشود انسان موجود خارقالعادهای باشد.
۹ روش برای اینکه زنان را عاشق خودتان کنید
این مطلب کاملا به آقایان ارتباط دارد. البته ممکن است با خواندن مطالب فوق کمی ناامید شده باشید و بگویید اگر تمام زنان دنیا با یکدیگر متفاوت باشند چگونه میتوان نوع صحبت کردن با هر کدام از آنها را به طور جداگانه یاد گرفت؟ نگران نباشید، با رعایت نکات زیر میتوانید هر زنی را با هر نوع خصوصیت عاشق خودتان کنید.
۱. به ظاهر شخص نگاه نکنید و شخصیت درونی او را ببینید
اولین و مهمترین نکته، درنظرگرفتن شخصیت فرد مقابل است. در زندگی گذشتهی همهی ما اتفاقات و مواردی وجود دارد که دوست نداریم آنها را به یاد بیاوریم. این گذشته ممکن است بد، دردناک یا تحقیرآمیز باشد. اما این مسائل ربطی به خودِ حقیقی ما ندارند. هر کس زیر پوست و استخوانش یک شخصیت کامل دارد و به آن افتخار میکند. هنگامیکه با کسی (زن، مرد یا حتی کودک) صحبت میکنید، بهدنبال آن شخصیت درونی بگردید و با او صحبت کنید.
بااینحال، یافتن این شخصیت درونی در همهی افراد بهسادگی امکانپذیر نیست. در برخی افراد، این شخصیت زیر شخصیتهای عجیبوغریب و دروغین پنهان شده است. اگر نمیتوانید به شخصیت درونی فرد مورد نظرتان دست یابید، وقتتان را تلف نکنید. راهتان را بگیرید و بروید.
۲. اولین زمینههای مشترک و تفاهم از اهمیت زیادی برخوردارند
اگر میخواهید خودتان کسی را پیدا کنید (و نه مادرتان!)، سعی کنید بیشتر در مکانهای عمومی حضور پیدا کنید. تعامل با دیگران به تقویت مهارت های ارتباطی کمک میکند. فرض میکنیم در نهایت کسی را پیدا کردهاید که دوست دارید با او آشنا شوید. بهتر است نحوه برخورد در اولین ملاقات را یاد بگیرید زیرا اولین برخوردهای شما بسیار مهم هستند.
بیشتر خانمها به جواهرات و لباسهای زیبا علاقه دارند و برای انتخاب آن وقت زیادی صرف میکنند. بنابراین، جملات سحرآمیزی مانند «این دستبند چهقدر ظریف است و به دستتان میآید» یا «این روسری بسیار زیبا، واقعا برازندهی شماست» میتوانند تأثیر خوبی روی آنها بگذارند. خواهید دید که بهسادگی احساس خوبی دربارهی شما پیدا میکنند.
۳. به او اجازه بدهید دربارهی خودش صحبت کند
این گزینه از همه آسانتر است. فقط شنونده خوبی باشید و گاهی نیز پاسخهایی بدهید که نشان دهد متوجهی موضوع هستید. به مثال قبل برگردیم. شما از جواهر یا روسری یا حتی ژاکت خانم تعریف کردهاید و مکالمهتان آغاز شده است. معمولا او بحث را با صحبت دربارهی آن جواهر یا چیزی که از آن تعریف کردهاید ادامه خواهد داد. مثلا میگوید: «مادرم این دستبند را برای روز تولدم به من هدیه داد.» سپس شما لبخند میزنید و میگویید: «چه مادر خوشسلیقهای دارید!» یا چیزی شبیه به آن که میدانید از آن خوشش میآید.
حواستان جمع باشد! بههیچعنوان از خودتان صحبت نکنید و با همهی قدرتتان در برابر این وسوسه مقاومت کنید. این گفتوگو به طور کامل دربارهی اوست و اصلا نباید از خودتان حرفی بزنید.
۴. از صحبت دربارهی چیزهایی که ممکن است سبب اختلاف نظر شوند اجتناب کنید
سریعترین راه ممکن برای اینکه یک خانم را از خودتان بیزار کنید، این است که دقیقا دنبالهی حرفی را که میدانید با آن مخالف است بگیرید و سعی کنید او را متقاعد کنید که در اشتباه است. فکر میکنید اگر خودتان را باهوش، عالی، قوی و در مقابل، او را کندذهن، ضعیف یا نادان جلوه دهید، تحتتأثیر قرار خواهد گرفت؟ خیر. کاملا برعکس، این آخرین باری است که او را میبینید! در نهایت فقط خودتان را سرزنش خواهید کرد. بهجای این کار سعی کنید دربارهی چیزهایی صحبت کنید که هر دو دربارهی آن با یکدیگر توافق دارید.
بهعنوان مثال، یکی از این مسائل سیاست است. سیاست، مذهب و مسائلی از این قبیل معمولا با اختلاف عقیده همراه هستند. اصلا چه نیازی هست که دربارهی این موضوعات در چنین ملاقاتهایی صحبت کنید؟
۵. به حریم شخصیاش احترام بگذارید
احترام به حریم شخصی دیگران و خصوصا خانمها اهمیت زیادی دارد. اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد چه حدودی را برای شما مشخص کند. اگر سعی کنید به زور وارد دنیای شخصی او شوید، پیش خودش فکر میکند از همین حالا به فکر نقض حریم و محدودیتهای او هستید. از نظر او، چنین مردی در زندگی آینده، هیچ احترامی برای حریم خصوصی همسرش قائل نخواهد بود.
۶. بهداشت شخصیتان را رعایت کنید و بهترین لباسها را بپوشید
لطفا ناراحت نشوید! شاید گفتن این موارد درست نباشد اما اهمیت بسیاری دارد. باور کنید بسیاری از مردم نمیدانند بوی بدی میدهند! دندانهایتان را مسواک بزنید و موهایتان را شانه کنید. اگر تازه قهوه نوشیدهاید یا سیگار کشیدهاید، حتما قبل از ملاقات با شخص مورد علاقهتان آدامس یا آبنبات میوهای بجوید.
دندانهایتان را بررسی کنید که چیزی لای آنها گیر نکرده باشد! از پوشیدن لباس چروک خودداری کنید، مگر اینکه خود پارچهی آن از نوع چروک باشد. کمی به کمد لباستان توجه کنید. تمیز بهنظر برسید و اگر لباسهای جدیدتر دارید، لباسهای نخنمای قدیمیتان را نپوشید (باور کنید این موضوع هیچ ربطی به پولدار بودن یا نبودن ندارد! برخی اصلا به نوع لباس خود اهمیت نمیدهند). اگر به خودتان احترام نگذارید، هیچکس به شما احترام نخواهد گذاشت. نوع پوشش شما نشاندهندهی سطح احترامی است که برای خودتان قائل هستید.
نوع انتخاب لباس و نظافتتان به خود شما بستگی دارد (بد نیست بدانید بین طرز لباس پوشیدن و نوع شخصیت آدمها ارتباطهایی وجود دارد). اما اینکه قدتان کوتاه است یا کمی اضافهوزن دارید، اصلا جای نگرانی ندارد و باید به آن بیاعتنا باشید. بسیاری از مردم به این چیزها اهمیت نمیدهند. اما اگر این مسائل برای فرد مورد نظرتان مهم است یا آنها را نقص شما میداند، بگذارید برود. اصلا ارزش ندارد بهخاطر او خودتان را به آبوآتش بزنید. ناراحت نباشید، بسیاری از زنان فوقالعاده، منتظر یک اشاره از جانب شما هستند!
۷. هدایای مناسب به او بدهید
بیشتر مردم عاشق هدیهگرفتن هستند، اما زمان هدیهدادن و نوع آن باید بهجا و مناسب باشد. بهعنوان مثال، اگر برای اولین بار است که فرد موردنظرتان را به شام دعوت میکنید، میتوانید یک شاخه گل به او هدیه کنید؛ همین کافی است، نیازی نیست به این زودی گلها را همراه با شکلات در یک جعبه به شکل قلب یا چیزی شبیه به آن بگذارید.
چنین هدایایی شاید بسیار عالی و رمانتیک بهنظر بیایند، اما در واقع احساس ناخوشایندی ایجاد میکنند. با اینکار او تصور میکند به سرعت تحت یک تعهد قرار گرفته است و او نیز باید درصدد جبران آن برآید. با هدایای زیاد و گرانقیمت او را مدیون خودتان نکنید. بهجای آن، از او بخواهید خودش محل رستوران را انتخاب کند و شما فقط رزرو کنید. اگر به سینما میروید، انتخاب فیلم را بهعهدهی او بگذارید. این احترامی که برایش قائل میشوید، بیشتر از هر چیز او را تحتتأثیر قرار میدهد.
۸. عاقلانه انتخاب کنید
بهیاد داشته باشید قبل از هر چیز باید فرد موردنظرتان را عاقلانه انتخاب کنید. بسیاری از افراد با دیدن زیبایی یک زن از شخصیت او غافل میشوند. تصور نکنید همهی زنان، خوب و دوستداشتنی هستند و فقط مردان ممکن است سبب بدبختی زنان شوند! اگر زن شخصیت خوبی نداشته باشد، بهراحتی میتواند یک مرد را بدبخت کند.
یک زن خونگرم و دوستداشتنی که چندان زیبا نیست، بسیار مطلوبتر از یک زن بسیار زیبا با مشکلات روانی است. زیبایی سطحی، بهمرور زمان محو میشود. اگر شخصیت درونی فرد را زیبا میبینید، بدانید که این زیبایی واقعی است. این فرد با صداقت، محبت و تعهدی که به شما دارد، همواره در کنارتان و مایهی آرامش شما خواهد بود.
پیش از آنکه همهچیز جدی شود خوب فکر کنید. اگر احساس میکنید زنی که انتخاب کردهاید درون زیبایی ندارد، ادامه ندهید. بروید و پشتسرتان را نگاه نکنید. عاقل باشید و گول ظاهر فریبندهی افراد را نخورید.
۹. اگر فرد موردنظرتان علاقهای به ارتباط با شما نشان نمیدهد، ادامه ندهید
این بهمعنای آن نیست که شما یا او مشکل دارید. گاهی دو نفر عالی و فوقالعادهاند، اما برای یکدیگر ساخته نشدهاند. فرض کنیم شما بسیار باهوش و همهچیزتمام هستید، دلیلی ندارد که بتوانید هر کسی را به خودتان جذب کنید. اگر همهی نکات فوق را رعایت کردهاید و باز هم او تمایلی نشان نمیدهد، همه چیز را تمام کنید. ناراحت نباشید، موارد دیگری وجود دارند و شما نیز اکنون یاد گرفتهاید چگونه با یک زن ارتباط برقرار کنید. مطمئن باشید زنان زیادی وجود دارند که به شما نه نخواهند گفت! البته این را هم در نظر داشته باشید که شخصیتهایی وجود دارند که هرگز نباید با آنها وارد رابطه عاطفی شوید.
مقاله دوم : ۵ ویژگی رفتاری زنان که برای مردان بیشترین جذابیت را دارد
یک زن جذاب همیشه مراقب است که چگونه بهنظر میآید. این به آن معنا نیست که به خودتان فشار بیاورید تا همیشه لبخند بزنید. این به آن معناست که همیشه دلنشین و درخشان باشید. نباید تنها پیش دیگران خوب باشید، بلکه باید وقتی که تنهایید نیز از خودتان لذت ببرید.
۱. زنانی که خوشرویی و دلنشینی بخشی از وجودشان شده است
میتوانید مقاله چطور را در زمینه جذابیت بخوانید تا بیشتر با این مفهوم آشنا شوید.
۲. زنانی که عاشق خودشان هستند
هر اتفاقی بیفتد یک زن نباید خودش را به نهایت خستگی و ناآرامی بکشاند. هرگز نباید برای موفقیت کاری یا خوشحالی دیگران خودتان را بُکشید، زیرا این راه عاقبت خوشی ندارد. همیشه طوری زندگی کنید که احساس آرامش و راحتی داشته باشید. اینگونه میتوانید در محیط کار و با اطرافیانتان بهتر رفتار کنید. همیشه باید باطری درونیتان را شارژ کنید تا درخشان بمانید و نور و شادی را به زندگی اطرافیانتان ببخشید.
۳. زنانی که حال خوب روحی را در اولویت قرار میدهند
این زنان به دنیا توهین نمیکنند و در مقابل اتفاقات بد زندگی موضع نمیگیرند. هیچ چیز احمقانهتر از این نیست که فکر کنید سرنوشتتان سیاه است و همیشه اتفاقات بد برایتان پیش میآید. هرکسی در دنیا دلایلی برای زنده بودن دارد. این بستگی به خودمان دارد که از اتفاقات زندگیمان به بهترین شکل بهره ببریم یا سر هر موضوعی اعصابمان را خرد کنیم.
۴. زنانی که در برابر تعریفها واکنش مناسبی نشان میدهند
زنها همیشه در مرکز توجهات قرار دارند. یک زن باید بداند چگونه نسبت به تعریف و ستایش دیگران واکنش نشان بدهد. زن نباید از تعریف دیگران خجالت بکشد یا بهخاطر آنها کور و مغرور شود. زن باید ارزش خودش را بشناسد. بهعنوان مثال وقتی که یک همکار از لباس شما تعریف میکند، نباید در جواب بگویید: «بیخیال، این مانتو که قدیمی شده است». بلکه باید تعریف را بپذیرید و بابت آن تشکر کنید.
۵. زنانی که با اندامشان مشکلی ندارند
اگر تصور میکنید هر زنی برای زیبایی باید لاغراندام و کمرباریک باشد، در اشتباه هستید. این کلیشه را کنار بگذارید و فراموش کنید. نمونههای فراوانی از زنان جذاب چاق و لاغر وجود دارد. برای اینکه یک زن جذابتر بهنظر بیاید نیازی نیست لباسهای بسیار تنگی که ۲ سایز برایش کوچک است، بپوشد. لباس باید با اندام هماهنگ باشد. شاید تپل بودن با الگوهای رایج عالم مد مطابق نباشد، ولی آن هم میتواند نوعی از زیبایی باشد.
مقاله سوم : وقتی هیچ حرفی برای گفتن نداریم چگونه سر صحبت را باز کنیم؟
حتی اگر فردی برونگرا و اجتماعی باشید، باز هم گاهی ممکن است که حرفی برای بازکردن سر صحبت پیدا نکنید. در چنین لحظاتی که هیچکدام از طرفین صحبت، لام تا کام حرف نمیزنند، فضا بهطرز عجیبی سنگین و زمان کشدار میشود. اینجاست که هرکسی به خودش فشار میآورد تا موضوع مناسبی برای بازکردن سر صحبت پیدا کند. اما تلاش بیهودهای است، چون اغلب اوقات در چنین مواقعی ذهن قفل میکند! این وضعیت معمولا وقتی اتفاق میافتد که طرفین تازه باهم آشنا شدهاند و هنوز شناخت چندانی از یکدیگر ندارند. ولی اگر با فوتوفنهای بازکردن سر صحبت آشنا باشید، قطعا روابط اجتماعی موفقتر و بهتری خواهید داشت. پس در ادامه با ما همراه شوید تا ببینید که باید چگونه سر صحبت را باز کنیم.
۱. سعی نکنید خود را آدم خاص و منحصربهفردی نشان بدهید
بسیاری از افراد وقتی برای آغاز رابطه با کسی تلاش میکنند، پیش خودشان فکر میکنند که فقط با شوخ طبع بودن یا گپوگفت دربارهی موضوعات جالبتوجه است که میتوانند طرف مقابل را به خودشان جذب کنند. عدهی دیگری هم هستند که به خیال خودشان فقط با طرح موضوعات سنگین و پرمغز است که میتوانند به تعاملاتشان با دیگران بهویژه در برخوردهای اول معنا ببخشند، اما در واقعیت چنین نیست. پس اینقدر وسواس بهخرج ندهید و حرفی برای گفتن انتخاب کنید. یادتان باشد که مردم معمولا خیلی از حرفهایی را که در مکالمات عادی روزمره ردوبدل میشوند، بهخاطر نمیآورند و فقط خودِ تعامل اتفاقافتاده است که در ذهنشان باقی میماند. خلاصه اینکه خودِ خود واقعیتان باشید و برای تحتتأثیر قراردادن طرف مقابل نقش بازی نکنید.
۲. سؤال کنید تا طرف مقابل دربارهی خودش حرف بزند
اکثر مردم دوست دارند که دربارهی خودشان حرف بزنند، اما نه از روی خودشیفتگی، بلکه بهخاطر اینکه حرفزدن دربارهی خودشان موضوع مطمئنی است و قطعا خیلی خوب میتوانند دربارهاش صحبت کنند. پس اگر نمیدانید چه بگویید و بهدنبال حرف مناسبی برای بازکردن سر صحبت میگردید، بهتر است که سؤال کنید.
سؤال کردن نشاندهندهی علاقهی شماست و باعث میشود که طرف مقابل احساس کند که برای شخص او اهمیت قائل هستید. البته هر سؤالی هم مناسب نیست. برای اینکه به سؤال مناسبی برسید، باید در حالات و طرز رفتار طرف مقابل دقیق شوید. برای مثال، اگر طرف مقابلتان خسته بهنظر میرسد، از او بپرسید که روز گذشته را چگونه گذرانده است یا اگر لباس خاصی را در تن طرف مقابل دیدید که خودتان هم بهدنبال همچون چیزی میگشتید، میتوانید با اشاره به همین قضیه سر صحبت را باز کنید و از او بپرسید که مثلا لباسش را از کدام فروشگاه خریده است و مشابه آن را از کجا میتوانید تهیه کنید.
دقت داشته باشید که بیشتر بهجای سؤالات بله یا خیر سؤالات جوابباز بپرسید تا مکالمهتان منقطع نشود و بهجریان بیفتد. با این کار به طرف مقابلتان فرصت میدهید که کمی جزئیتر دربارهی خودش حرف بزند و از آنجایی که مکالمه بهجریان میافتد، خودتان هم فرصت پیدا میکنید تا شخصیت طرف مقابل را بهتر بسنجید.
۳. دربارهی غذا حرف بزنید
غذا موضوعی عمومی است. خیلی از مردم اطلاعات زیادی دربارهی تازههای مُد یا پیشرفتهای اخیر حوزهی علم و فناوری ندارند، اما تقریبا همهی مردم به موضوع غذا تا حدودی علاقهمندند و نظرات خاص خودشان را دارند. اگر باهم درحال غذاخوردن هستید، بهراحتی میتوانید سر صحبت را با یکی از همان غذاهای سر میز آغاز کنید یا حتی بحث را به غذاهای دیگری که امتحان کردهاید، بکشانید. خلاصه اینکه چون غذا موضوع عمومی و سادهای است، همه میتوانند دربارهاش صحبت کنند و حداقل در سکوت ننشینند.
۴. صحبتهای طرف مقابل را با عبارتبندیهای خودتان تکرار کنید
اگر نتوانید با موضوع بحث ارتباط برقرار کنید، احتمالا قادر به ادامهی گفتوگو نخواهید بود. بهویژه اگر اطلاعاتتان دربارهی موضوعی کافی نباشد، بهسختی میتوانید دربارهی آن موضوع خاص نظر بدهید. به همین دلیل است که روند مکالمه در چنین مواقعی نهایتا به سکوت ختم خواهد شد.
اگر در همچین موقعیتی گیر افتادید، برای اینکه شما هم حرفی برای گفتن داشته باشید، میتوانید صحبتهای طرف مقابل را با عبارتبندیهای خودتان مجددا بیان کنید. با این ترفند به طرف مقابل نشان میدهید که به موضوع بحث علاقهمند هستید و به صحبتها خوب گوش دادهاید. وقتی طرف مقابل علاقهتان را ببیند، با اشتیاق بیشتری به گفتوگو ادامه خواهد داد.
مثلا وقتی طرف مقابلتان دربارهی شغلش که با آن آشنایی ندارید صحبت میکند، احتمالا خودش میداند که اطلاعات فنی خاصی ندارید. پس چه بهتر که با تکرار گفتههای او یا درخواست توضیح بیشتر نشان بدهید که به موضوع گفتوگو علاقهمند هستید و تعامل دوستانهتر و دلنشینتری را برای دونفرتان رقم بزنید.
۵. چند کلمهای دربارهی خودتان حرف بزنید
برای افراد درونگرا خیلی راحت نیست که دربارهی خودشان حرف بزنند. اما اگر بتوانید چند کلمهای دربارهی خودتان حرف بزنید، نهتنها مکالمهتان به سکوت ختم نخواهد شد، بلکه به طرف مقابل نشان میدهید که سعی دارید کاری کنید تا بتواند شناخت بیشتری نسبت به شما پیدا کند. همانطور که پیشتر نیز گفته شد، مردم معمولا همهی صحبتهای یک گفتوگو را بهخاطر نمیآورند، اما جالب است بدانید که اگر هیچ حرفی برای بازکردن سر صحبت پیدا نکنید، احتمال زیادی وجود دارد که طرف مقابل این سکوت سنگین را از یاد نبرد. پس عزمتان را جزم کنید و با اعتماد به نفس شروع به صحبت کنید. حتی اگر در میانهی صحبت احساس کردید که خیلی خوب از پس طرح موضوع برنیامدهاید، باز هم اشکالی ندارد، زیرا همین که سعی دارید مکالمه را پیش ببرید، در نظر طرف مقابل تلاش ارزشمندی خواهد بود. پس خیلی از بابت کلمات و جملاتتان نگران نباشید.
۶. فکر نکنید داشتن اطلاعات زیاد لزوما بهمعنی خوشصحبتی است
وقتی دانش و اطلاعات گستردهای داشته باشید، قطعا راحتتر میتوانید با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید و با آنها به گفتوگو بنشینید، اما این نکته را نیز بهخاطر داشته باشید که افراد همهچیزدان معمولا تمایل دارند که خودشان گفتوگو را بهدست بگیرند و این دقیقا همان رفتاری است که حوصلهی دیگران را سرمیبرد و بیعلاقهشان میکند.
خلاصهی کلام اینکه قرار است کاری کنید تا مکالمه بهجریان بیفتد و بهتر باهم ارتباط برقرار کنید، نه اینکه فقط خودتان متکلموحده باشید و طرف مقابل را با انواع و اقسام اطلاعاتتان، بمباران کنید.
مقاله چهارم : چطور ترس را کنار بگذارید و به فرد موردنظرتان ابراز علاقه کنید؟
۱. در فرصت مناسب ابراز علاقه کنید
صحبت دراینباره جلوی درِ دستشویی یا ابراز علاقه طی جلسهی کاری صورت خوشی ندارد. برای این کار هر دو باید در آرامش و درخلوت باشید. بهتر است مشغول انجام کاری مشترک مانند نوشیدن قهوه، قدمزدن یا تماشای فیلم باشید.
فکر کنید که کجا و کِی حالواحوال هر دویتان خوب خواهد بود، سپس در زمانومکان مناسب اقدام کنید.
۲. تا ابد هم نمیتوانید صبر کنید
هیچوقت فرصت بینقص را پیدا نخواهید کرد. پس بیخود از فرصتهای پیشرویتان بهبهانهی رسیدن به فرصت بهتر نگذرید.
اقدام در فرصتی که کموبیش مناسب است، همیشه بهتر از صبرکردن برای موقعیت همهچیزتمامی است که هرگز از راه نمیرسد.
۳. خیلی رمانتیکش نکنید
ممکن است قلبتان تندتند بزند، دستتان عرق کند، دلتان غنج برود و آدرنالین در رگهایتان جاری شود. بهنظر میرسد مسئلهی مهیبی باشد؛ هجوم احساسات در لحظهای که میخواهید به کسی احساستان را اعتراف کنید، فشار زیادی وارد میکند. این همه فشار کمکی به شما نمیکند.
پس آرام باشید، خیلی جدی نباشید و به خودتان اعتماد کنید. فردا هم روز دیگری است، قرار نیست آخر دنیا باشد. هر اتفاقی بیفتد، اوضاع روبهراه خواهد شد.
۴. خیلی داستانپردازی نکنید
داستانها بخشی از زندگی و فرهنگ انسانها هستند؛ ما با آنها بزرگ شدهایم. بهکمک داستانها درک بهتری از زندگی پیدا میکنیم، آنچه را برایمان اهمیت دارد و نوع واکنش به آنها را شناسایی میکنیم.
ممکن است عاشق شوید، ازدواج کنید و درکنار هم پیر شوید. شاید هم کارتان به جدایی برسد. شاید دلتان اسیر کسی شود و او قلبتان را بشکند (و احتمالا بعدش هم بهدنبال درمان قلب شکسته خود باشید)! شاید هم شما باعث دلشکستگی دیگران شوید.
هیچکدام از این داستانها و احتمالها اهمیت ندارند. هیچکدام از اینها هنوز اتفاق نیفتادهاند. آنچه مهم است انتخاب بعدی شماست.
۵. به انگیزههایتان توجه کنید
دلیل علاقهتان به فرد موردنظر چیست؟ بهخاطر اینکه با دیدن او آتش به جانتان میافتد؟ بهخاطر اینکه وجود او به وجود شما معنای بیشتری میبخشد؟ یا بهخاطر اینکه او اعتباری دلنشین و لذتبخش به شما میدهد؟
۶. بپذیرید که ابراز علاقه ساده نیست
ابراز علاقه به کسی که دوستش دارید کاری نیست که بدون هیچ زحمتی انجام شود. شما ریسک میکنید و رازتان را آشکار میکنید؛ برای ریسککردن هم باید از ناحیهی امنتان خارج بشوید.
پس نگذارید سختی و احساس بیدستوپایی مانعتان شود، اینها بخشی از فرایند است. شما احساس آسیبپذیری خواهید کرد و این اصلا احساس خوبی نیست اما گریزی هم از آن نیست. پس پیش بروید.
۷. عصبیبودن بهمعنی نداشتن اعتمادبهنفس نیست
باوجود آن همه اضطراب طبیعی است که گمان کنید آمادگی قدمپیشگذاشتن را ندارید! چنان مضطرب و عصبی هستید که فراموش میکنید در حالت طبیعی آدم بااعتمادبهنفس و قدرتمندی هستید.
اما تأثیر عصبیبودن بر کاهش اعتمادبهنفس مانند این است که برای اینکه پابهبرهنه نمانید کفش سایز ۴۲ بپوشید؛ فقط کمی لق میزند ولی همهچیز سر جایش است!
عصبیبودن نشانهی این است که کاری انجام میدهید، خیلی برایتان مهم است. باور به اینکه باتوجه به تجربهتان میتوانید دراینباره تصمیم گیری کنید، نشانه بالا بودن اعتماد به نفس شماست.
۸. دربارهی چیزی صحبت کنید
شاید خیلی ساده و پیشپاافتاده بهنظر برسد اما رابطه با درمیانگذاشتن و حرفهای مشترک تقویت میشود، بهویژه در آغاز راه.
میتوانید دربارهی خودتان صحبت کنید مثلا خاطرهای تعریف کنید یا از آرزوهایتان بگویید. صحبت دربارهی چیزهایی که به طرف مقابل مربوط میشود هم گزینهی خوبی است، مثلا حرفزدن دربارهی کتاب، مکان یا آهنگهایی که بهگمانتان موردعلاقهی اوست. همچنین میتوانید حستان را در برخی لحظههای خاص درمیان بگذارید.
صحبت دربارهی موضوعات آشنا که برایتان مهماند، باعث میشود حرفهایتان طبیعی و نه تصنعی بهنظر برسند.
۹. «شمای بااعتمادبهنفس» چطور از پس این کار برمیآیید؟
در لحظهی موعود که گمان میکنید اعتمادبهنفسی برایتان نمانده است، از خودتان بپرسید خود حقیقیتان که همیشه بااطمینان و پرسروصدا کارهایش را پیش میبرد، چطور از عهدهی این کار برمیآید؟
وقتی در بهترین وضعیتتان هستید، نیرو و هیجانی در شما جریان مییابد که کارها را خیلی سادهتر جلوه میدهد. پس به اینکه از عهدهاش برمیآیید یا نه فکر نکنید، فقط انجامش بدهید. جای تردید درباره باید یا نبایدِ این کار نیست، اقدام کنید. مسئله این نیست که بهاندازهی کافی ارزشمند و شایسته هستید، بپذیرید که بیشک شایسته و سزاوار هستید.
آن «خود» شما که با اعتماد به نفس و مطمئن است، هنوز همینجاست! فقط باید هرازگاهی وجودش را به خودتان یادآوری کنید.
۱۰. از آنچه نمیدانید نترسید
«پسزدهشدن»؛ هرقدر هم از تصور این وضعیت بدتان بیاید، این احتمال ناخوشایند و حتی وحشتناک وجود دارد که دست رد به سینهتان بزنند.
این حقیقت که ممکن است فرد موردنظر رویتان را زمین بیندازد، به درخواستتان برای ملاقات رودررو پاسخ منفی بدهد یا به نشانههایی که ارسال میکنید پاسخی ندهد، آنقدر هولناک است که باعث سستشدن و پاپسکشیدن آدم بشود. اما شما نباید فراموش کنید که طرف مقابلتان آزاد است هر تصمیمی بگیرد و مهمتر اینکه پاسخ منفی او بهمعنی شایستهنبودن یا بیارزشی شما نیست بلکه به سلیقه، موقعیت و تجربیاتش برمیگردد.
نباید از اینکه دیگران ردتان کنند و پستان بزنند بترسید، بلکه باید از ریسکنکردن و در چنین موقعیتی قرارنگرفتن بترسید.
۱۱. نگران کلمهها نباشید
حتما پیش آمده که بخواهید در موقعیتهای خاص در بهترین وقت بهترین عبارتها را پیدا کنید و بهکار بگیرید.
خُب همانطور که بهترین زمان وجود ندارد، چیزی به نام «بهترین کلمه یا بهترین جمله» هم وجود ندارد. نیازی به جملههای فیلمهای هالیوودی مثل «تو منو کامل میکنی» یا «تو باعث میشی که بخوام آدم بهتری باشم» ندارید! کافیست به آنچه بر لبانتان میآید اعتماد کنید، با همهی لکنتها، لغزشها و اشتباهات لُپیاش.
۱۲. پیچیدهاش نکنید
شاید وسوسه شوید در زمانی ویژه مکانی را چنان آماده کنید که کارتان را در ابراز علاقه سادهتر کند اما درواقع همهی این وسواسها و انتظارات کار را سختتر و پیچیدهتر میکند.
پس ساده بگیرید. قضیه را بیشازاندازه مهندسی نکنید! اقدام و حرفتان را به مجموعهای از بایدها وابسته نکنید. موضوع را تبدیل به کشمکش با خودتان نکنید. شاید جملهی سادهای مانند «راستی، موافقی فردا یه سر بریم کافه؟» همهی چیزی باشد که نیاز دارید. پس بهجای کشمکش و پیچیدگی در ابراز علاقه، آرامش و سادگی را درپیش بگیرید.
مهم این است که در پایان روز چه حسی نسبت به خودتان دارید: آیا دوست دارید آدمی باشید که بهخاطر ترس از شکست یا سایر پیامدها از احتمالات زندگی بهسادگی میگذرد یا آدمی که از آزمودن نمیترسد چون ممکن است نتیجهی شگفتانگیزی درانتظارش باشد؟!